زندگی مثله یه جاده میمونه,منو تو مسافراشیم قدر این لحظه هارو بدونیم ممکنه فردا نباشیم
روزی زیبایی و زشتی در ساحل دریا به هم رسیدند. آن دو به هم گفتند:بیا در دریا شنا کنیم.برهنه شدند و درآب شنا کردند,و زمانی گذشت و زشتی به ساحل بازگشت و جامه ی زیبایی را پوشید و رفت.... زیبا نیز از دریابیرون آمد و تن پوشش را تیافت,از برهنگی خویش شرم کرد و به ناچار لباس زشتی را پوشید و به راه خود رفت. اما اندک افرادی هم هستند که چهره زیبایی را می بینند و فارغ از جامه هایی که بر تن دارد,اورا می شناسند!!!
نظرات شما عزیزان:
آخرين مطالب
Design By : RoozGozar.com |